باران
کودک که بودیم می خواندند برایمان ... "آن مرد در باران آمد" ... حال می دانیم تا آن مرد نیاید ، باران نخواهد آمد ...
| ||
|
از چه بغض های مرا به اسارات گرفته ای ؟ این میله ها چیست چپانده ای اینجا .... شنیده ام به زندانی ها عفو می خورد ....... ..............چه کسی عفو می زند بر بغض های من ؟ ............... آی ...!!! زندانبان را خبر کنید .... .............. زندانی خفه شده است .............
نظرات شما عزیزان: من
![]() ساعت22:39---8 شهريور 1391
شما نهالی؟ بهاری؟ بارانی...
چی ای بالاخره؟ پاسخ: اینقدر مهمه !!!
سکوت سکوت سکوت
... تنها کلام تو سکوت سکوت سکوت ... تنها جواب من سالهاست معنا می کنیم این سکوت را آنچه می آزارد تو را و مرا تا به چند از پس اشعار بلند ما به هم عشق بورزیم؟ ما زهم مهربخواهیم؟ حالا هم من هم تو هر دو خوب میدانیم این راه نه پاسخ: متشکر از شعر زیباتون موضوعات مرتبط: برچسبها: |
|
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |